منطقه امن...

Nafas sahra · 17:27 1402/11/22

 هرکسی  یه منطقه امن داره،که اونجا حالش خوبه... احساس ارامش میکنه... انگار یه حباب نامرئی دورش رو کرفته تا صدمه نبینه یا کمتر صدمه ببینه.... مثل قایم موشکه  یه جایی هست که دستت رو میزنی بهش و دیگه کسی نمیتونه بگیرتت تا وقتی جدا بشی از اونجا... 

حالا این منطقه امن چی هست .؟

یا چیا میتونه باشه؟.

برا یه سری ها یه ادم میتونه باشه... کسی که اگه همه بهش ضرر برسونن و اسیب بزنن بهش اون میشه دوا میشه یه پانسمان... دیدی از بقیه فراری میشی  پامیشی میری پیش یه نفر اونجا پناه میگیری ...یا تلفنت راو بر میداری  و زنگ  میزنی  بهش تا حس ارامش اون حس خوبه ای که میگه بیخیال من باهاتم ....من ولت نمیکنم... من محکم تورو گرفتم حتی اگه باهم پرت شیم ته دره...

اره بعضیا یه همچین ادمی تو زندگیشون دارن که میشه منطقه امن زندگیشون... حالا میخواد دوست باشه ...یا یه عشق....یا خواهر...برادر...مادر...پدر... خلاصه هرکسی میتونه باشه 

برا یه سری ها هم میتونه یه مکان باشه یه جایی که تو میری اونجا و حس میکنی رفتی تو پناهگاه و دیگه بهت اسیب نمیرسه.. اینجا خودت تنها  تو یه جایی که متعلق به خلوت خودته میشینی و حال خودت رو خوب میکنی... یه چسب بر میداری و زخم هاتو میبندی... یکمم خودتو بغل میکنی تا بتونی ادامه بدی...

خو برا اکثرا شاید اتاقشون باشه در رو میبندن پشتش میشینن و گاهی اروم گریه میکنن ...زانو ها رو بغل میکنن و گاهی هم مثل من تند تند اشک هاشون رو پاک میکنن میگن گریه نکن ارزش ندارن... اشک هات مهم ترن حیفشون نکن... تو یا انتقام میگیری یا این مرحله سخت رو رد میکنی... اصن خدا هواتو داره...البته گاهی این مکان میتونه  کتابخونه باشه... شایدم قبرستون جایی که زنده ها جایی ندارن و تو  اونجا در امانی از ادما...گاهی میتونه یه کافی شاپ باشه... یا پارک... هرجایی میتونه برا شماها مکان امن باشه...

برا یه سری ها هم میتونه ماشینشون یا موتورشون باشه...

عصبانین... غمگینن.... میرن سمت موتور یا ماشین بعد که اروم شدن  فرمون رو میچرخونن میان میرن بالا سر مشکلات ببینن حرف حسابشون چیه...

این منطقه امن برا هرکسی فرق میکنه برا یکی شاید پلی لیست موزیک هاشون باشه... برا یه نفر دیگه شاید دفتر نقاشیش باشه ... همه ادما یه جایی رو دارن که توش اروم بگیرن و  برای من....

گوشیمه...

منطقه امن من گوشیمه  ... میتونم به جرعت بگم اگه گوشی من نبود من حتما حتما یا دق میکردم یا خودکشی... وقتی گریه میکردم گوشیم بود... وقتی حالم از دنیا و ادماش بهم میخورد گوشیم بود... وقتی هیچکی نمیفهمید منو من گوشیمو برمیداشتم وغرق خودم میشدم تا بگذرم از این همه حس بد... بقیه میگن وابستگی ولی من میگم منطقه امنِ من .... چون من میدونم وقتی استرس دارم وقتی دارم موقعیت های مزخرف رو میگذرونم  همینکه  گوشیم دستمه و  هی قفل صفحه رو روشن خاموش میکنم  حالم بهتر میشه یه حس ارامش میاد سراغم... من میدونم که لحظه های سختی رو سپری کردم و الان نمیتونم این منطقه امنمو ول کنم .... چون من میدونم کجاها همین  مستطیل چندصد گرمی جادویی چجوری حالمو خوب کرده...

 

.

.

.

 

منطقه امنت چیه؟