خط بزن منو
دیگه خودمم خسته شدم انقدر گفتم از زندگی خسته ام...
ولی...
من واقعا کم اوردم... کاش بگذره... من از ستون بودن. بدم میاد...من از مسول بودن بدم میاد... من از حرف زدن یا مردم بدم میاد...من از ادما بیزارم...
من از نفس بودن هم بدم میاد...
از نگاه بقیه بدم میاد... کاش کسی حرف نزنه باهام... کاش مردم لبخند بزنن... کاش اروم حرف بزنن...
کاش یکی بغلم کنه...
من از تصادف بدم میاد... از خواهر بزرگه یودن بدم میاد.... من یکی رو میخوام نازم کنه...
خدا ناشکری به حساب نیاری ها ولی من میخوام بمیرم....
من از همه بیزارم...
چنگ میزنم به زندگی تهش ناخن هام میشکنه....
کاش خط میزدم خودمو...
من دارم درد میکشم و همه درگیر خودشونن..
پس چرا من باید هواسم باشه که حالشون خوب باشه...
من از همه چی متنفرم...
.
.
.
.
کاش انسان به اندازه نیاز بمیرد...
دلش خواست برگردد به زندگی نخواست بمیرد تا ابد...