برا کسی بمیر که برات تب کنه...

فک میکردم اگه صدام کنن و من با جون و دل برم سمتشون اون ها هم هروقت کم اوردم صداشون کردم اونا هم با جون دل میان سمتم...
اشتباه کردم...
من صدمو براشون بزارم اوناهم صد نزارن نصفشو برام میزارن...
بازم اشتباه کردم...
ادما فقط خودشون میبینن...
توسختی کنارشون بودی... خب دستت درد نکنه
تنهاشون نزاشتی... بازم دستت دردنکنه
هرجا بود از خودت گذشتی رفتی سمتش... دمت گرم
سختته...به اونا چه
حالت بده... به اونا چه
حس مرگ داری... به اونا چه
داری میبری... به اونا چه
نکنه توقع داری عین تو همه چی رو ول کنن بیان سمتت که حالتو خوب کنن...
کور خوندی ... سخت در اشتباهی... مگه تو کی هستی...
رفیق روزای سخت..؟
خب باش... به اونا چه
فقط درس بگیر از زندگی... دیگه برا کسی ندو
دیگه صد نباش براشون...
خوب گفتن برا کسی بمیر که برات تب کنه...
فک کنم باز باید شروع کنی به خط زدن ادمای اطرافت...
یا پاکن بگیر دستت کمرنگشون کن...
داشت یادت میرفت ادم ها بدترین قاتل های دنیان...
هرچی بهت نزدیک تر زخم عمیق تر