یاد آور کابوس
·
1403/01/12 13:31
· خواندن 1 دقیقه
خب زندگی که نمیزاره همینجوری بهت خوش بگذره و تو حالت خوب باشه...
هر چقدر تو سعی کنی حالت خوب باشه و خوشحال همون قدر زندگی زور میزنه تا یه شبیه خون بزنه به تو...
.
.
.
کابوس ها برمیگردن... و جوری عین طوفان بهمت میریزن که تو تصورش هم نمیکنی چقدر دردناکه...
اما بدترینش اینه که کابوس نیس و واقعیته ....
انقدر روحت رو آزار میده که حتی کمر جسمت هم خم میشه...
.
.
.
چطوری باهاش کنار بیام؟
چکارکنم که این خوره وجودم رو نابود کنم؟
کاش یکی بغلم کنه منه زخمی کمر شکسته رو؟
خوشم نمیاد بگم
اما
خوب نیستم....