مهم نیست که صبحت چطوری شروع کنی ...
بگی لبخند میزنم که تا اخر روز خوبی باشه.... یا بگی حالم بده پس امروز روز مزخرفی میشه...
چون تو روزت رو نمیسازی ادمای اطرافت میسازن... البته کارما و جذب انرژی اینا هست ولی روشون حساب نکنین زیاد چون همیشه جواب نمیده...
تو حالت خوبه ولی تهش یکی میاد میزنه تو برجکت و رسما نابودت میکنه.... غریبه نداریم صد در صد اشنا هست شاید هم کسی باشه که به عنوان دوست داشتنی فرد زندگیت ازش یاد بکنی....
اما اونجا که حالت بده و یکی حالت رو خوب میکنه.. اینجا پنجاه پنجاه هست طرف شاید غریبه باشه با یه حرف یا لبخند حالت رو خوب کنه.... شاید یه اشنا باشه و همینکه زنگ زد گفت حالت خوبه حالت خوب شد... به همین راحتی...چرا؟؟.
چون ما ادما اگه دل سنگ هم داشته باشیم نیاز داریم یکی حواسش بهمون باشه .... بگه خوبی..؟؟ چه میکنی؟؟ خوشی؟؟ خلاصه یادمون کنه.... که یه ثانیه هم که شده حواسمون از اون فکرای درهم برهم مغزمون پرت بشه...
ولی....
ما ادما....
تغییر کردیم....
یادمون رفته این ادم جلویی یه زمانی ادم مهمی بود برامون...یادمون رفته که یه زمانی با توجه مون اونو بد عادت کردیم....
ما دل شکستن یاد گرفتیم....
ازار رسوندن یاد گرفتیم....
ما فک میکنیم طرف بزرگ شده دیگه تمومه بزار تند باهاش حرف بزنم...
ما یادمون رفته اونایی که اومدن تو دنیای ادم بزرگا همونایی هستن که با ناز و نوازش ما بزرگ شدن....
عادت به تندی دنیای ادم بزرگا ندارن...
ما ادما فقط یاد گرفتیم روز های هم رو خراب کنیم...
ما ساختن بلد نیستیم...
بابا نشکنین دل همو.... مواظب حرفاتون باشین الان ادما پیشرفت کردن فیزیکی نمیزنن همو با حرف و رفتار نابودت میکنن....
یکم لبخند بزنین به هم ... سلام پر انرژی بدین... یکم گرما... شاید نگاه یخ زده کسی هم گرم شد...
این روزا خیلی ها به مو بند هستن... خیلی ها خسته ان ...خیلی ها دارن عین این پیکان قدیمی های فرسوده تو سربالایی ها زور میزنن که زندگی کنن....
دله دیگه زود میشکنه ....ولی زود درست نمیشه... مگه لیوانی شیشه ای که از دستمون افتادزود نشکست خب دیگه... حالا تا مامان ندیده درستش کن... میشه؟؟
نچ نمیشه..
تهش میندازیم سطل زباله پلاستیک زباله هم گره میزنیم که مامان نبینه...
دل هم که میشکونین ...هیچ...
تلاش برا درست کردن که نمیکنین هیچ ...
ازحتی جمع هم نمیکنین که صاحبش نبینه ....
اگه بدونین حرفا تا کجاهای دل ادم رو نشونه میره انقدر راحت حرف نمیزدین.... برا هر جمله چند ساعت تو ذهنتون دنبال کلمه درست راه میرفتین تا مبادا کسی از زندگی ببره و شما باعثش نباشین...
ما ادما که از غریبه ها نمیرنجیم ...غریبه اسمش روشه غ_ر_ی_ب_ه .....
امان از خودی های دوست داشتنی بخصوص اونایی که یه زمانی براشون جون میدادی اونایی که بهت ارزش دادن اونایی که گفتی میخوام ادم ادامه راهم عین این ادم زندگیم باشه بلد باشه دوسم داشته باشه بلد باشه لوسم کنه...
ولی....
اشکال ندارده میگذره به ادما اعتباری نیست...
ولی خدا هست...
خدا هست و یجوری قشنگ دوست داره که میفهمی محبت این خودی های دوست داشتنی یا از رو وظیفه بوده یا هم تاریخ انقضاش سر رسیده الان فاسد شده...
وگرنه تو کسی رو که دوست داری اخم کنه میفهمی چشه... از دل درده یا درد دل....
خلاصه روز ها رو ما نمیسازیم ادما اطرافمون میسازن...
ولی وسطش یادت نره ادما نباشن خدا هست ...
روز خوبت رو بهتر و روز سخت زندگیت رو برات اسون میکنه... بی خیال بقیه...